سفر خاطر انگیز
روزی که کرمان توفان شن اومد من اینجا یعنی کرمان بودم. همه جا تاریک شده بود . بااینکه خورشید تو آسمون بود. من که جرات نکردم از خونه بیرون بیام اما وقتی تموم شد و بیرون اومدم چشمت روز بد نبینه که تموم خیابونا پر بود از شن و ماسه. از روی شاخه های درخت گرفته تا توی ماشینا و روی آسفالت خیابون . راه که می رفتی رد پات روی شن می موند. بالاخره این سفرم خاطره ای شد......
منتظر بعدشم باشین.