بعد از عاشورا
در مطلب قبلی کمی احساساتی شدم و یه چیزایی گفتم که علمی نبود . خودم قبول دارم. اما......
بعد از حادثه عاشورا به دست و پای امام سجاد (ع)غل و زنجیر بسته شده بود. اما این زنجیرها در آهنگری ساخته نشده بود . زنجیر های جهل مردم بود که به دست و پای امام بسته بود. این زنجیرایی که دست و پای امام های قبل و بعد رو هم بسته بوده.اما زبان امام باز بود و چندین بار در مقابل یزید و نوکرانش سخنرانی هایی تکان دهنده ایراد کرده بود. یزیدی ها و بنی امیه مدعی بودند که قائم آل محمد از انهاست و امام بارها در برابرشان گفته بود که ما فرزندان رسول خداییم و اهل بیتش ،و مهدی موعود هم از ماست. به خا طر جهل مردم زمانه و استبداد دستگاه اموی امام مطالب گهر باری را در قالب دعا بیان نمودند. که در کتاب صحفه سجادیه جمع شده است. مطالبی علمی و اعتقادی در بین این دعا ها نهفته است که در آن زمان بیانشان به طور مستقیم امکان نداشت. تاثیرات روانی حادثه کربلا بر امام سجاد چنان بود که بعد ها حتی از ذبح گوسفندی می گریست. البته این نگاهی ظاهری به موضوع است چون ممکن است در وراء این گریه زنده نگه داشتن عاشورا و قیام ابا عبدالله باشد.