سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معماری در حکومت شاهنشاهی صفویه و حکومت جمهوری اسلامی

 

 

1-ادعای اسلام کردن و به ظواهر پرداختن کافی نیست. در دوره صفویه با نفوذ علماء صفویه که معمولا از علماء شیعه بودند تقریبا امور مملکت داری دربار به اسلام نزدیکتر شده بود. یکی از این امور معماری مساجد و بناها و اماراتی ست که مسلمانان  در طی روز با آن سرو کار داشتند. این مهم از آنجا که زاویه بصری افراد را پر می کرد ، در روحیه آنها نیز تاثیر بسزایی داشت.

2-نماد های عرفانی و اسلامی که در ساخت و نمای پل ها و مساجد و امارات  حکومتی به کارمی برد تاثیر ناخداگاهی بر روحیه افراد و به تبع جامعه داشت. از این رو آمار جرم و جنایت و بیماری های روانی و دغدغه های ذهنی افراد کم بود. افراد  ساده تر زندگی می کردند اما با کیفیتی بالاتر . البته نیاید معنای کیفیت را با معنای مدرن آن که ریشه در کمیت امکانات تکنولوژیک دارد اشتباه کرد.

3-اما امروز در حکومت اسلامی ایران تنها چیزی که به آن توجه نمی شود این جنبه اجتماعی معماری بناهاست. ساختمان های مدرن و نامانوس با بصر و دید مخاطبان از زمین برافراشته اند و پل های آهنین و بی نقش خیابان ها را به هم متصل کرده اند. این بناها گرچه مزیت هایی دارند اما مضرات زیادی دارند از جمله ایجاد استرس و دغدغه های ذهنی در مخاطب.

4-پیشینه فرهنگی مخاطبان با سیطره کمیت دنیای مدرن و دل مشغولی های تکنولوژیک نه تنها موجب بیماری های روانی و کوتاهی امر می شود بلکه افزایش جرم و جنایت را در طی فرایندی غیر پیچیده دارد که در این جا مجال پرداخت آن نیست .

5-باتوجه به بیگانه بودن بناها و معماری ساختمان ها ی امروز(حتی مساجد و بناهای مذهبی) در کنار مظاهر دیگر دنیای مدرن، ایجاد فرهنگی کاملا اسلامی و ایرانی تقریبا غیر ممکن است و تلاش در این جهت آب در هاون کوفتن است.

6- عقل نیز حکم به غیر قابل جمع شدن متضادین می کند. یکی بنا های نامانوس با دید و دل و فرهنگ مخاطبین (به همراه ورود فرهنگ غرب در کنار ورود تکنولوی آن )و از طرفی آموزه های دینی و عرفانی مطابق با منش دیرینه مردم این سرزمین.


معماری سنتی

 

اگر به نقوش و معماری باستانی ایران نگاه کنید حتی به نقوش قبل از 2500 سال پیش می بیند که روی ظروف سفالی و دیوارها نقوشی بوده است که در باستان شناسی آن را نشأت گرفته از عقاید مذهبی مردم آْن زمان می دانستند. تا 5-4 قرن پیش هم این روند تقریبا ادامه داشته اما از زمان حکومت قاجار و بعد ورود مدرنیته به ایران و ... این تفکر که عقاید مردم یک ناحیه در معماری آنجا لحاظ شود رخت بر بست. بدین ترتیب بعد از گذشت سال ها از این فراموشی ما چنان با اصل خود بیگانه شده ایم که وقتی به مسجد شیخ لطف الله در اصفهان  نگاه می کنیم انگشت حیرت به دهان می گیریم که عجب معماری بوده سازنده این بنا و چشم ما مسحور نقوشی می شود که هنوز با الهامات قلبی ما بیگانه نیست. نقوشی اسلیمی همراه با فضاهایی خالی از جنس همان نقوش که اشاره به وحدانیت و آفرینش در طبیعت دارد. (بحث فضاهای خالی و نقوش اسلیمی و هر نماد دیگری در معماری اسلامی مفصل است که بعدا به آن می پردازم) . این حقایق گرچه امروزه به خاطر فرو رفتن در جنبه های مدرن زندگی برای ما تازگی دارد اما در گذشته این امور جزء بدیهیات بودند. امروزه با جرأت می توان گفت بخش اعظم اضطراب ها و تشویشات و ناهنجاری های اجتماعی ناشی از رعایت نکردن این مسئله در معماری شهرهای بزرگ است. معماری بیرونی و درونی ساختمان های اداری و مسکونی و ... حتی معماری پل ها و مغازه ها و بازارچه ها(پاساژها).

                  

ادامه دارد....


معماری سنتی

نگاهی به معماری تاریخی و اسلامی ایرانی هر عاقلی را به این فکر می اندازد که چرا ما میراث خود را فراموش کر دیم و به معماری مدرن و غربی روی آورده ایم. این مشکلی ست که سال ها با آن دست و پنجه نرم می کنیم. معماری چون شیخ بهائی که چهار باغ یا حمام فین کاشان را طراحی می کند در هفت قرن پیش فرهنگ و دین مردم را لحاظ می کرده اما چرا امروزه با تمام ادعاهایی که وجود دارد معماران ما فقط ساختن ساختمان به سبک مدرن  و غربی را بلد هستند. ساختمان هایی که ظاهر مدرن دارد اما در آن خبری از فرهنگ و تمدن ایران زمین دیده نمی شود. نه تنها این مشکل وجود دارد که در ساختمان های امروزی مولفه های مدرن نیز به خوبی رعایت نمی شوند مثل عایق های حرارتی و صوتی.

جاودان خرد

این روز ها هر جا که کنگره ای کنفرانسی برگزار می شه از سنت‏گرایی و تجدد صحبت می شه . گرچه پنبه تحدد سال هاست که زده شده اما وقتی پای صحبت منتقدان می نشینی احساس می کنی که یا از سنت‏گرایی چیزی متوجه نشدن یا معاندانه حرف می زنن. البته گزینه اول نزدیک به واقع تره. کسانی که به تفاسیر عرفانی سنت‏گرایان ایراد می گیرند بیشتر به خاطر فهم سطحی آنهاست و البته شاید حق داشته باشند چون در جامعه و فضایی سطحی زندگی می کنند. یعنی جز ظواهر اشیاء و مادیات چیزی نمی بینند و متوجه وجود نشانه ها و هدف آفرینش نیستند. مبانی تفکر سنت‏گرا ها که بهتر است از واژه جاودان خرد یا حکمت خالده استفاده کرد همین عمق گرایی و کشف حقیقت است. عدم فهم فضای فکری جاودان خردی ها باعث عدم فهم گفته ها و تفاسیرشان می شود. به قول مکین تایر باید مسیحی بود تا مسیحیت را نقد کرد.