• وبلاگ : لحظه‏ي ديدار
  • يادداشت : مرگ زود رس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    كسي كه بدونه مثلا دو سال ديگه مي ميره همون لحظه مي ميره نه دو سال ديگه

    اميدي به زندگي نداره ديگه

    وگرنه خب چه فرقي مي كنه يكي حس كنه دو سال ديگه مي ميره يكي ديگه حس كنه ده سال ديگه

    اصل اينه كه مرگ رو اصلا باور نداريم

    لحظه‏ي ديدار نزديك است
    باز من ديوانه ام مستم.

    باز مي لرزد دلم، دستم.
    باز گوئي در جهان ديگري هستم.

    سلام دوست من. نمي دونم کي به عنوان دوست تو پارسي يار با هم آشنا شديم اما فعلا که از آشناييتون بسيار خوشحالم!!! مطالبت جالب بود و خواندني و نزديک به معيارهاي من!

    يا علي

    راستي احتمالا اسم وبلاگت را از همين شعر گرفتي ديگه؟ نه؟!

    پاسخ

    دقيقا همين طوره دوست منچون من هميشه اين حس و دارم که لحظه ديدار نزديک است...